سفارش ميده ولي خيلي طول ميکشه ،
ميبينه يکي اونور نشسته ، يه کاسه سوپ جولوشه و داره سيگار ميکشه .
ميگه : جناب من عجله دارم ، سوپ شمارو بخورم، سوپ من که اومد مال شما
... سوپ رو که تا آخرش ميخوره ميبينه يه مارمولک خشکي تهش چسبيده !
... ... ... هر چي خورده بود بالا مياره تو کاسه !
اون سيگاريه ميگه :
تو هم ديديش ... !